آیا وقتی با مشکلی مواجه می شوید می روید که آن را حل کنید؟ یا فقط نگران می شوید؟

افراد عموما حل مساله را با نگران شدن اشتباه می‌گیرند. متاسفانه، علی‌رغم این‌که هدف ما رسیدن به یک نتیجه‌ی مثبت است، اما نگرانی تنها کاری که می کند این است که فرایند حل مساله را از مسیرش خارج می‌کند.

آیا وقتی با مشکلی مواجه می شوید می روید که آن را حل کنید؟ یا فقط نگران می شوید؟

رهنمود هایی برای نگران ‌نشدن به هنگامِ مشکلات و پرداختن به حل آن‌ها. همه‌ ی ما با مشکلاتی مواجه می شویم که بخشی اجتناب‌ناپذیر از زنده‌ بودن هستند. اما گاهی اوقات زمانی که سعی داریم انرژی‌مان را بر روی حل این مشکلات متمرکز کنیم، ممکن است کاری بکنیم که هیچ ثمری ندارد؛ نگران شدن.

در ادبیات مربوط به اضطراب، «نگرانی» این‌طور تعریف شده است؛ افکار منفیِ تکرار شونده درباره‌ی مسائل حل‌نشده و ترسناکی که می‌توانند عواقب بدی داشته باشد. نگرانی فقط داشتنِ یک فکر منفی نیست؛ (مثل این مورد: وای نه، فراموش کردم آن گزارش را برای روز دوشنبه آماده کنم.) بلکه داشتنِ افکار منفیِ مداوم راجع به یک موضوع، و اغلب تمرکز روی بدترین اتفاق‌ ممکن است. (به طور مثال: اگر نتوانم به موقع تمامش کنم چی؟ اگر بد بشود چی؟ مردم چه فکری راجع به من می‌کنند؟ ممکن است اخراج شوم؛ و مانند این‌ها.)

افراد عموما حل مساله را با نگران شدن اشتباه می‌گیرند. متاسفانه، علی‌رغم این‌که هدف ما رسیدن به یک نتیجه‌ی مثبت است، اما نگرانی تنها کاری که می کند این است که فرایند حل مساله را از مسیرش خارج می‌کند.

من و میشل به عنوانِ محقق حوزه نگرانی، متون نوشته‌شده در این حوزه را به دقت مطالعه کرده‌ و تحقیقات‌ِ خوبی را انجام داده‌ایم. در ادامه به برخی از پرسش‌های رایج و تصورات نادرستی که راجع به نگرانی و حل مساله وجود دارد می پردازیم.

آیا به خاطر مشکلات  نگران‌ شدن به معنیِ یافتنِ راه حل برای آن‌هاست؟

مطمئنا نه. نگران شدن به معنی حل مشکل نیست. اما به نظر می‌رسد بسیاری از ما در تشخیص این تفاوت دچار مشکل هستیم. به عنوان مثال تحقیقات نشان می‌دهد وقتی از افراد می‌پرسند چرا نگران هستند، بسیاری از آن‌ها می‌گویند به این دلیل که به دنبالِ حل مشکل‌شان هستند. و این می‌تواند واقعیت داشته باشد مخصوصا در مورد آن‌هایی که نگرانی‌شان شدید است؛

مطالعه‌ی دیگری نشان داد که نگرانی مزمن با این باور گره خورده که یافتن بهترین راه حل نیاز به تفکر طولانی‌ دارد. با این وجود تشخیصِ این تمایز و توانایی کنار زدنِ نگرانی و رفتن به سمتِ تفکر سازنده‌تر، تفاوتِ زیادی در حل بهتر مشکلات می‌تواند ایجاد کند.

بسیار خب، حل مساله به چه معناست و چه تفاوتی با نگران‌شدن دارد؟

در متونِ تحقیقی، حل موفقیت‌آمیزِ یک مساله از این مراحل تشکیل شده است: مشخص‌کردنِ دقیق مساله و تعریفِ آن، تعیینِ این‌که انتظار دارید با حل آن مساله به چه چیزهایی دست پیدا کنید، ارائه‌ی طیف وسیعی از راه‌ حل‌ها بدون قضاوت در مورد کیفیت آن‌ها (مانند بحث‌های گروهی برای حل مشکلات)، سبک سنگین کردن راه حل‌ها بر اساس تعداد نظرات موافق و مخالف هر کدام، و سپس رسیدن به بهترین راه حل (مقاله‌ای به قلم دی‌زوریلا و گولد‌فرید، 1971). به طور کلی کسانی که به خوبی از عهده‌ی حل مسائل برمی‌آیند خصوصیت شان این است که موضع مثبتی نسبت به مشکلات‌شان دارند؛ این را می پذیرند ‌که مساله و مشکل هر از گاهی اتفاق می‌افتد و باور دارند ‌که آن‌ها تواناییِ نشان‌دادنِ واکنش مناسب را دارند.

از طرف دیگر، نگران شدن بیشتر در مورد مسائلی پیش می آید که می‌تواند به مشکلی بینجامد. ما اول موقعیتِ تهدیدآمیز را شناسایی می‌کنیم (برای مثال کاری که فراموش کرده‌ایم انجام دهیم)، اما بعد یا مدام خودمان را به خاطرش مورد انتقاد و سرزنش قرار می‌دهیم، با گفتن این‌که «باورم نمی‌شه فراموش کردم. آخه چطور ممکنه؟ من خیلی آدمِ بی‌مسئولیتی هستم.»، یا به تمام عواقب احتمالی این موضوع فکر می‌کنیم؛ «رئیسم کاملا ناامید خواهد شد. این موضوع پروژه را به تعویق خواهد انداخت. همکارانم از دست من عصبانی خواهند شد.» وقتی نگران هستیم به قدری روی این موارد تمرکز می‌کنیم که ممکن است هیچ‌وقت راه حلی به ذهن‌مان نرسد.

چرا این دو فرایند را با هم اشتباه می‌گیریم؟

چون فکر کردن برای حل مشکلات‌ می‌تواند ما را مضطرب کند و در این حالت ممکن است ما فکر کردن را با نگرانی اشتباه بگیریم. این موضوع مخصوصا در مورد آن‌هایی که بیشتر نگران می‌شوند صحت دارد. افرادِ نگران می‌توانند اعتقاداتِ کاملا منفی‌ای در مورد توانایی شان برای حل مشکل داشته باشند. این اتفاق باعث می‌شود مشکلات به نظر ما ترسناک بیایند و ما مطمئن نباشیم که از پسِ رفع آن‌ها برمی‌آییم.

پس اگر شما شخصی “نگران پیشه” هستید ممکن است متوجه شوید که شما موقع فکر کردن برای حل مشکلات مضطرب و عصبی می‌کند، و به جای این‌که واقعا بتوانید روی مساله تمرکز کنید باعث نگرانی شما می‌شود.

دلیل دیگر این است که نگران‌بودن به بسیاری از ما احساسِ مفید بودن می‌دهد!  ما بر روی یک مساله‌ی بغرنج تمرکز کرده و آن را بارها و بارها برای خود تکرار می‌کنیم. نتایج احتمالی را مد نظر قرار می‌دهیم که عمدتا هم نتایجِ بدی هستند، و زمان و انرژی ذهنی زیادی را هم صرف این کار می‌کنیم.اما به هیچ جا نمی‌رسیم. شبیه این است که ماشین خاموش است و شما محکم پدال گاز را فشار می‌دهید. با این‌که ممکن است انرژی بسیار زیادی صرف کنید و به لحاظ ذهنی خسته شوید اما ماشین یک سانت هم حرکت نخواهد کرد.

آیا نگران‌ شدن به خاطر مشکلات واقعا بد است؟

جوابِ  کوتاه این است که بله. اگرچه در لحظه‌ی اولی که با یک موقعیت تهدیدآمیز یا مشکل روبرو می‌شوید احساس اضطراب می‌تواند کاملا طبیعی باشد، اما اگر می‌خواهید آن را حل کنید اضطراب و نگرانی هیچ کمکی نمی‌کند. حالا توضیح می‌دهیم که چرا برای حل مشکل،  نگران شدن خوب نیست.

 نگرانی باعث می‌شود احساس بدی داشته باشیم و تحقیقات نشان می‌دهد که احساس بد می‌تواند بر قضاوت و مکانیزم مغز ما هنگام تصمیم‌گیری تاثیر بگذارد. این یعنی یک ذهنیت منفی می‌تواند سبب شود ما نسبت به مساله بدبین‌تر شویم و احتمالا راه حل‌های موجود را به اندازه‌ی کافی مناسب ندانیم و آنها را رد کنیم.

به علاوه هنگامی که نگران هستیم تلاش ذهنی زیادی لازم است تا توجه‌مان را از روی آن موقعیت تهدیدآمیز برداریم و بر روی تفکری هدفمندتر متمرکز کنیم. در این حالت منابع شناختی کمتری برای حل واقعیِ مشکل باقی می‌ماند.

برای بررسی عمیق و اساسی این موضوع، من و میشل اخیرا مطالعه‌ای را انجام دادیم که در اینجا هم به آن پرداخته‌ایم، تا تاثیر نگرانی در حل مساله را مستقیما مورد بررسی و آزمایش قرار دهیم.

ما از تعدادی از افراد خواستیم تا نسبت به یکی از مشکلات‌شان نگران شوند و از تعدادی دیگر خواستیم بدون نگرانی مشکل دسته‌ی اول را مورد ملاحظه قرار دهند. (برای مثال، آن را به چندین بخش تقسیم کنند، به هدف و مقصد نهایی  فکر کنند، و افکار منفی را کنار بگذارند.) بعد وقتی از هر دو گروه خواستیم راه حل‌هایشان را ارائه کنند، نگرانی اثراتِ  زیان‌بار خود را نشان داد. نه تنها راه حل‌هایی که افرادِ نگران ارائه کردند چندان مفید نبود، بلکه نگرانی باعث می‌شد آن‌ها تمایل کمتری به عملی‌کردنِ راه حل‌هایشان داشته باشند. و همچنین در آن دسته از شرکت‌کنندگانی که به طور طبیعی نگرانی بیشتری داشتند، نگرانی تاثیر منفیِ قابل توجهی بر اعتماد به نفس آنها گذاشته بود.

در واقع ما دریافتیم که نگرانی در حل مساله اختلال ایجاد می‌کند ( در مقایسه با تفکر عینی‌تر و کمتر عاطفی،).

در اینجا چند ایده به شما معرفی می کنیم تا با استفاده از آنها بتوانید تشخیص دهید که آیا در حال حل مساله هستید یا غرق شدن بیهوده در نگرانی، و اینکه چگونه الگوی نامناسب را تغییر دهیم.

1.وقتی به مساله یا مشکلی فکر می‌کنید لحظه‌ای وقت بگذارید و احساس‌تان را ارزیابی کنید. آیا دچار تنش، پریشانی و ناراحتی هستید؟ در این صورت ممکن است در حالتِ نگرانی باشید.
در عوض به آرامی چند تنفس دیافراگمی (همان تنفس شکمی. م) انجام دهید و خودتان ریلکس کنید. اگر این روش مفید نبود می‌توانید فرصتی برای آرام‌شدن به خودت ان بدهید (برای مثال پیاده روی کنید، یا دوش بگیرید و از این قبیل) و بعد برای فکر کردن روی مشکل‌تان وقت بگذارید. فقط مطمئن باشید که سرحال آمده و بازیابی شده‌اید و بعد دوباره سراغ مشکل بروید.

2. از خودتان بپرسید که آیا الان دارید مدام فکر می کنید که ممکن است اوضاع به شکلی بشدت بغرنج و فاجعه‌بار پیش برود؟ اگر جواب این سوال مثبت است بدانید بجای آنکه در وضعیت سازنده حل مساله باشید، در حالت نگرانی بی فایده هستید.
به خاطر داشته باشید تمرکز کردن بر روی اتفاقاتی که دوست ندارید، شما را از تفکر موثر و سازنده بازمی‌دارد. در عوض توجه خود را بر روی اهداف‌ و آینده  مطلوب تان متمرکز کنید؛ این کار می‌تواند راه‌هایی برای دستیابی به آن‌ها برای شما آشکار کند.

3. وقتی در بحث‌های گروهی برای حل مشکل حضور پیدا می کنید، آیا تمام راه حل‌های خود را بی‌ثمر می‌بینید و آن‌ها را مطرح نمی‌کنید؟ اگر باز هم چنین است بدانید در آن مواقع تمرکز شما بجای یافتن راه حل بر نگرانی متمرکز شده است.
به یاد داشته باشید که نگرانی باعث می‌شود نسبت به مسیر  تفکر و راه حل‌هایی که به ذهنی‌مان می رسند بدبین باشیم. ارائه‌ی راه حل‌های زیاد حتی اگر بعضی از آن‌ها چندان خوب نباشد، بخش مهمی از روندِ حل مساله است. فقط باید ابتدا به آن راه حل‌ها را حالت تدافعی نداشته باشید، بعدا می‌توانید آنها را ارزیابی و منظم کنید.

جمع بندی نهایی

وقتی می‌خواهید بنشینید و روی مساله‌ یا مشکلی تمرکز کنید، سعی کنید با ذهنی باز، در کمال آرامش و بدون قضاوت این کار را انجام دهید. آن مساله را به صورت روشن و واضح برای خود تعریف کنید، اهداف و مقصد نهایی‌تان را شناسایی کنید و مثبت‌اندیش باشید. اگر هم دیدید به سمت افکار منفی سوق پیدا کرده‌اید (برای مثال دارید به چیزهایی فکر می‌کنید که می‌توانند مشکل‌ساز شوند)، سرخورده و منصرف نشوید.
سعی کنید آن افکار منفی را رها کنید و ذهن‌تان را مجددا روی خودِ مساله متمرکز کنید.
و به یاد داشته باشید که، علی‌رغم آنچه ممکن است بشنوید، چیزی به نام «نگرانیِ خوب» ( و اینکه اشخاص نگران اشخاص متعهدی هستند !) وجود ندارد؛ به خصوص هنگامی که صحبت از مشکلات و یافتن راه حل برای آنهاست. روش‌های بسیار مفیدتر و ثمربخش‌تر و بسیار مفیدتر از نگرانی صرف وجود دارند که بهتر است وقت‌تان را صرف‌ آنها  بکنید.


این مطلب توسط گروه مترجمانِ وب‌ سایت آینده تهیه شده است؛ بازنشر آن بدون ذکر منبع مجاز نیست و پیگرد حقوقی خواهد داشت.

برای اطلاع از تازه ترین اخبار کانادا به کانال تلگرامیِ آینده بپیوندید:           https://t.me/AyandehCanada

***به نقل از: psychologytoday.com

مطلب قبل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *