عده زیادی از کانادایی ها از پس هزینه های خرید مسکن بر نمی آیند، بعید است این بحران به این زودی بهبود یابد

دلیل این امر آن است که منافع گروه هایی از مردم که مالک خانه ای هستند با منافع گروه های دیگری که هنوز مالک خانه ای نیستند ولی بدنبال خرید خانه و مالک شدن هستند در دو قطب مخالف هم قرار گرفته اند

عده زیادی از کانادایی ها از پس هزینه های خرید مسکن بر نمی آیند، بعید است این بحران به این زودی بهبود یابد

یک تابلوی اعلام فروش خانه که روی آن نوشته شده است “برای فروش” و بعد “بالاتر از قیمت درخواستی مالک فروخته شد”.عکس توسط MARK BLINCH /REUTERs

در رقابت های انتخاباتی اخیر در کانادا موضوع بالا رفتن قیمت مسکن و کاهش توانایی گروه های بزرگی از مردم برای خرید مسکن و صاحبخانه شدن توجه عده زیادی از صاحبنظران و رسانه ها را بخود جلب کرده است. این موضوع از یک طرف تبدیل به عاملی متحد کننده در کانادا شده است – چون برای اکثریت رای دهندگان تبدیل به امری مهم شده و توجه زیادی به سمت آن معطوف شده است – و از طرف دیگر همین موضوع دارد بصورتی پارادوکسیکال در دو قطبی کردن جامعه کانادا نقش موثری بازی می کند. دلیل این امر آن است که منافع  گروه هایی از مردم که مالک خانه ای هستند با منافع گروه های دیگری که هنوز مالک خانه ای نیستند ولی بدنبال خرید خانه و مالک شدن هستند در دو قطب مخالف هم قرار گرفته اند.

همه مردم در یک دهه گذشته شاهد افزایش شدید قیمت مسکن بوده اند. بسیاری از آنها هنوز در حیرت و  تعجب بسر می برند، زیرا بازارهای املاک و مستغلات به صورتی غیرقابل توضیح تحت تاثیر عدم قطعیت و بی ثباتی یک همه گیری ناگهانی و جهان شمول به نام ویروس کرونا سر به فلک کشیده اند‌.

استفاده از کلمه بحران درباره قیمت مسکن در شهرهای ونکوور و تورنتو گمراه کننده است. در واقع این دو شهر از نظر قیمت مسکن بسیار گران شده اند و گروه های بزرگی از مردم دیگر از پس خرید خانه در این دو شهر بر نمی آیند (unaffordability)”.

وقتی کلمه “بحران” را برای توصیف وضع فعلی قیمت ها بکار ببریم، ناخودآگاه انتظار داریم که بازار خود را متعادل کند. اما بهبود وضع فعلی بازار مداخله برنامه ریزی شده مقامات مسئول را می طلبد و بخودی خود رفع شدنی نیست. افزایش توانایی خرید کسانی که می خواهند برای اولین بار خانه بخرند، ممنوعیت مالکیت خارجی درمسکن کانادا، مالیات گرفتن از کسانی که خانه های خود را خالی نگاه می دارند، همه نمونه های خوبی از اقداماتی هستند که به منظور دسترسی بیشتر کانادایی ها به مسکن طراحی شده اند. چنانکه معلوم است برخی جنبه های این اقدامات محدود کننده هستند و اشتیاق مردم برای ورود به بازار مسکن و حضور و رقابت در آن را کمتر می کنند. 

در زیر لایه های مختلف همه بحث های مربوط به افرایش قیمت مسکن و خارج شدن آن از دسترس گروه های بزرگی از مردم یک واقعیت بنیادی قرارگرفته است، واقعیتی که دست کاری کردن و تغییر آن حساسیت ایجاد می کند و آن واقعیت بنیادی این است که : ” بیشترین تمرکز دارایی و ثروت کانادایی ها در بخش مسکن خوابیده است’’. یک نسل کامل از متولدین 1964-1946(بیبی بومرها) که درآن زمان که نرخ بهره بالا بود ولی خانه ها ارزان بودند صاحب خانه شدند، اکنون به آن مقدار دارایی نهفته در ارزش خانه خود تکیه زده اند که در سال 1986 هرگز تصور نمی کردند روزی برسد که این مقدار پس انداز داشته باشند. 

آنهایی که از دوره های قبل شعار ” همیشه در ملک سرمایه گذاری کنید” را دنبال کردند اکنون خوشحال و راضی هستند.

تا همین چند سال پیش خانه دیگر فقط نقش یک  خانه را بازی نمی کرد. بلکه همزمان یک وسیله و بستر سرمایه گذاری، نوعی مکانیزم اجباری پس انداز و یک صندوق بازنشستگی بود و همه این کارکرد ها را در آن واحد ارائه می داد. همیشه این توصیه ها شنیده می شد که تا می توانید  زودتر و سریع تر از نردبان ریل استیت استفاده کنید، از افزایشی که در ارزش ملک شما بتدریج ایجاد می شود استفاده کنید. با افزایش وام فعلی یا گرفتن وام دوم خانه خود را بفروشید و خانه بزرگتری بخرید، و یا دارایی  خود را با خرید یک یا دو دیگر ملک افزایش دهید. همین مسیر را بروید تا جایی که وام مسکن خانه ای را که مقیم دائمی آن هستید کاملا بازپرداخت کنید. حتی اگر زمانی بخواهید آشپزخانه و یا بخشی از خانه را نوسازی کنید به همان ترتیب تأمین مالی کنید. رمز رفتن همه این مراحل یک چیز است؛ خرید و نگاه داری خانه اول، افزایش ارزش خانه، گرفتن وام اضافه از بانک و سرمایه گذاری مجدد با آن و نهایتا تکرار این چرخه. آیا می خواهید یک کاتیج بخرید؟ روی خانه فعلی خود وام دومی بگیرید. تا زمانی که نرخ بهره پایین است و قیمت ها هم کم و بیش در همین حدود باقی می مانند، و تا زمانی که بازنشستگی فرا برسد، شما در حقیقت در قلکی زندگی خواهید کرد که زندگی شما را تامین می کند.

همه این ها برای نسل هزاره که عقب تر از نسل قبلی در طی این مسیر هستند بسیار رویایی به نظر می رسد فقط با این تفاوت که برداشتن پله اول تقریبا غیر ممکن شده است. این روزها خرید اولین خانه برای کسی که حقوق زیادی نمی گیرد و یا از خانواده اش کمکی دریافت نمی کند تقریبا محال شده است. اجاره همه انواع مسکن نیز به میزان زیادی بالا رفته است. اگر شرایط اجاره به همین شکل باقی بماند و اگر یک جوان مستاجر پس از پرداخت اجاره و سایر هزینه های زندگی به فکر پس انداز برای جمع کردن پول پیش پرداخت وام مسکن بیفتد و بیاید و مدت زمان لازم برای جمع کردن حداقل پیش پرداخت لازم را حساب کند نتیجه محاسباتش آنچنان زمان زیادی خواهد شد که اگر هم قوی باشد وکلا ناامید نشود رسیدن به آن روز را بطور واقع بینانه ای تقریبا غیر ممکن خواهد دید. اگر اوضاع به همین منوال باقی بماند دیگر مسکن به عنوان یک حوزه سرمایه گذاری برای دوران بازنشستگی کارکردی نخواهد داشت. 

این دلیل رقص سیاسی چپ و راست و نوسان هایی است که این روزها در رقابت های انتخاباتی اخیر از سیاستمداران می بینیم. آنها دنبال این هستند که به طرق مختلف هر دو گروه مختلف المنافع، یعنی هم کسانی که خانه دارند و هم کسانی که خانه ندارند را راضی نگاه دارند. همه می گویند که نمی شود انکار کرد که اصلاح وضع مسکن باید فوراً در اولویت قرار گیرد و بیشترین حرفی که این روزها خطاب به سیاستمداران شنیده می شود این است که : “لطفاً شعار و بوروکراسی را رها کنید و برای یافتن یک راه حل موثر شتاب کنید”. اما چگونه؟ پیداکردن آن نوع اقدامی که باعث از دست دادن رای بخش بزرگی از مردم نشود دشوار است.

در انتخابات اخیر احزاب مختلف بر سر یک دوراهی قرار دارند‌. اگر آنها اعلام کنند شرایط عمومی و وضعیت فعلی بازار مسکن را حفظ می کنند و درصورت برنده شدن اقدام به حمایت از ایده ساخت مسکن ارزان قیمت خواهد کرد، و اگر این تنها راه حلی باشد که در آستین داشته وعرضه کنند، در آن صورت به احتمال زیاد وخامت مساله مسکن را از نظر جوانان کانادایی متوجه نشده اند. چون صِرف این کار مشکل پایین بودن توانایی خرید متقاضیان را حل نمی کند. و برعکس اگر اعلام کنند که قبول دارند که هزینه تامین مسکن باید هم مقرون به صرفه و متناسب با درآمد باشد و هم همه کانادایی ها بتوانند از پس خرید آن برآیند، در آن صورت موثر ترین راه وضع مالیات بیشتر بر درآمد ناشی از افزایش قیمت محل اقامت اصلی خواهد بود که به این وسیله بخشی از هزینه این کار را تامین کنند و شتاب بورس بازی شدن مسکن را کاهش دهند. خب نتیجه این موضع گیری هم آن خواهد بود که رای میلیون ها کانادایی را که سرمایه گذاری در مسکن در راس برنامه های بازنشستگی آنها قرار دارد از دست بدهند. 

مسلما افزایش مالیات بر درآمد سرمایه اتفاق نخواهد افتاد، چون اگر اتفاق بیفتد بازار مسکن را به هم خواهد ریخت. تا زمانی که سیاستمداران به دنبال انتخاب مجدد هستند از بین بردن حقوق صاحبخانه های کانادایی اقدام عاقلانه ای نخواهد بود. و دوباره باید گفت که تا زمانی که سیاستمداران به فکر انتخابات های آینده هستند در صدد لطمه زدن به دارایی نهفته ای که مالکین روی املاک خود دارند برنخواهند آمد.

اما در اینجا این درس نهفته است که چرا این مشکل که عده زیادی دیگر از پس هزینه خرید مسکن برنمی آیند به زودی حل نخواهد شد: 

هر اقدامی که قرار باشد هم بصورت فوری انجام شود و برای یک طرف ماجرا (یعنی یا آنهایی که صاحبخانه هستند و یا آنهایی که هیچ خانه ای ندارند) موثر و مطلوب باشد حتما برای طرف دیگر بشدت نامطلوب خواهد بود.به همین علت و با توجه به مطالبی که بیان شد، ممنوع کردن خرید و مالکیت خانه برای افراد خارجی که مقیم کانادا محسوب نمی شوند ساده ترین و فوری ترین اقدام ممکن پس از انتخابات خواهد بود.

 مطالب مرتبط :

1. کانادا پس از انتخابات به احتمال قوی خرید ملک توسط افراد غیر مقیم را ممنوع خواهد کرد
2. فروش خانه در کانادا برای اولین بار در طی یک سال گذشته افت کرد
3. قیمت کاندو در تورنتو کاهش می یابد، اما هنوز خریداران بیش از قیمت لیستینگ می پردازند


این مطلب برداشتی است آزاد از مطلب منتشر شده در تاریخ Sep 11, 2021 در منبع زیر که توسط گروه مترجمانِ وب‌ سایت آینده تهیه شده و صرفا جهت آشنایی با نظرات مختلف منتشر می گردد؛ بازنشر آن بدون ذکر منبع مجاز نیست و پیگرد حقوقی خواهد داشت.

برای اطلاع از تازه ترین اخبار کانادا به کانال تلگرامیِ آینده بپیوندید:           https://t.me/AyandehCanada

***به نقل از: torontosun.com

مطلب قبل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *