پنج راه برای اینکه مطمئن شویم در ترمیم اوضاع اقتصادی و اجتماعی پس از همه گیری کووید 19 به وضع زنان توجه بیشتری می شود
چگونه میتوانیم “وضع عادی یا نرمال” را به روش جدید و بهتری باز تعریف کنیم تا به نفع خانوادهها و زنان باشد.
با اینکه مردان بیشتر از زنان بر اثر ابتلا به کووید 19 میمیرند اما این زنان هستند که بخش اعظم هزینههای اقتصادی و اجتماعی این همهگیری را متحمل شدهاند.
حضور پرتعداد زنان در مشاغل کلیدی بخش درمان، آموزش و پرورش و خدمات تولید و تهیه مواد غذایی موجب شد تا آنها در خط مقدم مبارزه با همهگیری با خطر بیشتری روبرو شوند. تعطیلی مدارس و مهد کودکها که تا پیش از این امکان کار در بیرون از خانه را برای زنان فراهم میکردند باعث شد تا بار اضافه نگهداری و مواظبت از کودکان بطور کامل بر دوش آنان بیافتد.همه اینها باعث شده است که تعداد زنانی که از جمع شاغلین خارج میشوند به طور بیسابقهای افزایش یابد. تنها در دسامبر سال 2020 تمام کسانی که شغلشان را از دست دادند از زنان بودند.
بنابراین وقتی به این فکر میکنیم که زندگی پس از کرونا به چه شکل خواهد بود. نمیتوانیم درسهای گرانبهایی را که از کووید 19 گرفتهایم ، نادیده بگیریم. درسهایی که به ما آموختند در عمل کدام سیاستها در زندگی زنان و خانوادههای آنها، که نقشی کلیدی در بهبود وضعیت ما دارند،تاثیرگذارتر هستند.
درس اول اینکه، مدتها از زمانی که میبایست توسعه شبکه تامین اجتماعی را با اقداماتی چون به رسمیت شناختن مرخصیهای با حقوق به دلایل خانوادگی و استعلاجی (Paid Family and Medical Leave) آغاز میکردیم، گذشته است. همانطور که جسیکا کالارکو، جامعهشناس، صریحا گفت : “کشورهای دیگر شبکههای تامین اجتماعی دارند.(در مقابل) ایالاتمتحده زنان را دارد ( که برایش بیگاری کنند. م )” ایالات متحده تنها کشور توسعه یافته در جهان است که مرخصی باحقوق را برای نیروی کار خود تضمین نمیکند. طبق آمارهای ارائه شده از سوی سازمان مشارکت ملی برای زنان و خانوادهها، فقط 19 درصد از کارگران در آمریکا به مرخصی با حقوق به دلایل خانوادگی به واسطه شغل خود دسترسی دارند و فقط 40 درصد از آنها امکان استفاده از بیمه معلولیت کوتاهمدت را در اختیار دارند. این شرایط بسیاری از آمریکاییها، مخصوصا زنان را، مجبور میکند تا بین گرفتن دستمزد یا رسیدگی به نیازهای درمانی عزیزانشان، یکی را انتخاب کنند. در طرح نجات امریکا (American Rescue Plan) که به تازگی تصویب شده است برای کارفرمایانی که مرخصی باحقوق در اختیار کارگران خود قرار میدهند، مشوقها و امتیازات مالیاتی در نظر گرفته شده است. اما با توجه به خروج گسترده زنان از جمع نیروی کار، واضح است که به سیاست ملی ماندگارتری در این زمینه نیاز است.
درس دوم به ما میآموزد که باید ارائه خدمات مراقبت از کودکان (Childcare) را با هزینه مناسب به بخشی دائمی از شبکه تامین اجتماعی خود تبدیل کنیم. مدتها قبل از آغاز همهگیری، زنان امریکایی عادت داشتند در شیفت دوم یا سوم کار کنند و همزمان کودکان خود مراقبت کنند. ما از این که در طرح نجات امریکا 40 میلیارد دلار برای کمک به بخش خدمات مراقبت از کودکان در نظر گرفته شده، هیجانزده شدیم – اما این تازه آغاز راه است، و این کمک تنها میتواند برای تثبیت وضعیت بخش مراقبت از کودکان که بهشدت تحت تاثیر وضعیت همهگیری کرونا قرار گرفته است، مفید واقع شود ( برای توسعه این بخش به منابع مالی بیشتری نیاز است. م ).
درس سوم ، ما همچنین تاثیرات دامنهدار تفاوت دستمزد بین زنان و مردان رادیدهایم.به همین دلیل زمان پرداخت دستمزد برابر به زنان فرارسیده است. در سال 2018، یعنی تنها سه سال پیش، 64 درصد از مادران آمریکایی سرپرست اصلی خانواده بودهاند یا در این زمینه مشارکت داشتهاند. امابه طور متوسط در آمریکا هر زن در مقابل هر 1دلار درآمدی که یک مرد سفیدپوست بدست میآورد، 82 سنت درآمد دارد. این مقدار برای زنان سیاهپوست 63 سنت و برای زنان لاتین تبار 55 سنت است. وقتی زنان کمتر از مردان درآمد دارند این موضوع فقط روی خودشان تاثیر نمیگذارد بلکه خانوادههای آنها نیز تحتتاثیر این اختلاف قرار میگیرند. بر اثر این اختلافِ درآمد توانایی هزینه کردن برای خرید مایحتاج، مراجعه به پزشک و مخارج موقعیتهای اضطراری مانند آنچه که در بحران همهگیری رخ داده است، کاهش مییابد.
درس چهارم آنکه، هر کارفرمایی باید سیاستهای خود را برای کمک به ادغام دو پدیده کار/ زندگی – به ویژه در دوران دور کاری، بازنگری کند. حتی قبل از همهگیری کرونا، فرسودگی شغلی در دنیای بدون تعطیلی ما (our always-on world) در حال افزایش بود. برای آن دسته از افراد خوششانس که مشاغلشان انعطافپذیر است، کار از راه دور فقط اوضاع را بدتر کرده است. حذف زمانی که برای رفت و آمد به محل کار، صرف ناهار و معاشرت با همکاران می شد باعث شده است که بسیاری افراد بیشتر از هر زمان دیگری کار کنند. در یک نظرسنجی که پاییز گذشته توسط دانشکده کسب وکار هاروارد (Harvard Business School) انجام شد، ازمیان 1500 نفر از شاغلین در بخشهای مختلف، با سمتها و سطحهای گوناگون که اکثریت آنها پستهای مدیریتی داشتند -89 درصد اظهار داشتند که زندگی شغلی آنها در این همهگیری بدتر شده است و 85 درصد اعلام کردند که سلامت و تندرستیشان در این دوران افت داشته است. کمک به سلامت کارکنان، دیگر از طریق پرداخت کمک هزینه یوگا یا برنامههای سلامتی تلفن همراه کافی نیست – شرکتها باید راهحلهای کلانتری همچون قابلکنترل کردن حجم کاری کارکنان، افزایش انعطافپذیری شغلی، جایگیری سیاستهای سلامت در فرهنگ سازمانی، و در اختیار گذاشتن امکانات بیشتر بهداشت روان، را به اجرا درآورند.
و درس پنجم اینکه بسیاری از افراد در این همهگیری نتوانستند برای حفاظت از خود در خانه بمانند. اما در این میان تعداد زنان رنگین پوستی که برای حفاظت از کودکان، سالخوردهها و افراد ناتوان جان خود را به خطر انداختند به میزان نامتناسبی، زیاد است.
به همین دلیل زمان آن رسیده تا جامعهی ما برای بهیاران (caregivers) ارزش قائل شود و با پرداخت حقوق مناسب و فراهم کردن شرایط و امکانات حفاظتی برای آنها مشابه آنچه که در اختیار پزشکان و پرستاران قرار میگیرد، از آنها حمایت کند.
تنها 20 درصد از کارکنان کادر درمان، پزشکان و پرستارانی هستند که دستمزد مناسبی میگیرند و مورد احترام جامعه هستند. بقیه دستیاران پزشکی، دستیاران بهداشت در خانه، مسئولین تزریفات، نظافتچیها و سایر مشاغل کمتر شناختهشده و کم درآمد هستند.
همهگیری کرونا، نارسائیهای برجسته ای را که در سیستمهای فعلی ما وجود دارد، نمایان کرده است. اکنون که امید بازگشت به وضعیت عادی دوباره جوانه زده است، وقت آن رسیده که به درسهای گرانبهایی که سال گذشته سخت آموختهایم، توجه کنیم. با ایجاد ساز و کارهایی قویتر برای پشتیبانی از زنان، ما فقط نابرابریها را کاهش نمیدهیم – بلکه به ایجاد خانوادههای سالمتر و شادتر کمک میکنیم.
این مطلب توسط گروه مترجمانِ وب سایت آینده تهیه شده است؛ بازنشر آن بدون ذکر منبع مجاز نیست و پیگرد حقوقی خواهد داشت.
برای اطلاع از تازه ترین اخبار کانادا به کانال تلگرامیِ آینده بپیوندید: https://t.me/AyandehCanada
***به نقل از: thriveglobal.com
مطلب قبل